http://nush.ParsiBlog.comنوشParsiBlog.com ATOM GeneratorFri, 29 Mar 2024 17:49:51 GMTسجاد سزاوار212tag:nush.ParsiBlog.com/Posts/16/%d9%85%d9%86+%d9%88+%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9+%d8%af%d8%b1+%d8%a8%d9%8a%d8%b3%d8%aa+%d8%b3%d8%a7%d9%84+%d8%a2%d9%8a%d9%86%d8%af%d9%87/Fri, 21 Jan 2011 15:59:00 GMTمن و اجتماع در بيست سال آينده<div dir='rtl'><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 12pt;">طبق در خواست يکي از بينندگان در ادامه‏ي موضوع قبلي مي‏خواهم اوضاع اجتماع را در پانزده ساله‏ي بعد بررسي کنم کنم. البته ابتدا از اهداف و ديدگاه‏هاي خودم درباره‏ي آينده‏ام مي‏نويسم و بعد به اين موضوع مي‏پردازم. </span></p>
<br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 12pt;">از همين حالا شروع مي‏کنم که تازه اوّل کار است و مي‏خواهم پا به سن جواني بگذارم و وارد مقطع دبيرستان ‏شوم که سرنوشتم را مي‏توانم از آن جا رقم بزنم.</span></p>
<br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 12pt;">رشته مورد علاقه‏ي من در دبيرستان رياضي و فيزيک است و به دنبال آن در دانشگاه رشته‏هاي مهندسي را انتخاب مي‏کنم و اگر خدا بخواهد و ياري‏ام دهد مي‏خواهم درسم را تا دکتري دنبال کنم و معتقدم که با اين مدرک مي‏توانم به اهداف خودم دست پيدا کنم. البته که براي رسيدن به اين اهداف بايد ببينم که وضعيت جامعه و پيدا کردن کار و امکان درس خواندن در آن زمان چگونه است. اميدوارم که وضعيت از اين بد تر نشود که اوضاع حسابي به هم ريخته مي‏شود.</span></p>
<br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 12pt;">اوايل که زياد جوگير بودم دوست مي‏داشتم که بعد از مدرک دکتري به خارج براي کار بروم، چون اعتقاد داشتم که در کشورهاي ديگر اوضاع بالاخره کمي هم از ايران بهتر است چون در آن کشورها به اينجور کساني که اين مدارک را دارند اهميت والايي مي‏دهند و به آنها کار و اهميتي مي‏دهند، ولي در ايران چه؟ اگر مدرک فوق دکتري هم داشته باشي خودت را هم بکشي فوقش شايد در يک محفل نخبگان از شما تجليل شود که اين هم بد نيست ولي صد برابر اين در آن کشور ها است. البته من هنوز اين اعتقاد را دارم که کشورهاي اروپايي وضعشان بهتر از ايران است ولي در فکر رفتن نيستم چون دوست دارم با اين مدرک به کشورم خدمت کنم. به دليل اين که وقتي اين وضع آشفته را در موضع درس ودانشگاه‏ها مي‏بينم دلم مي‏سوزد. همچنين بازار کار براي جواناني که فارق‏لتحصيل شده‏اند بسيار نامناسب است و همين امر موجب رفتن آنها به سمت کارهايي که نامناسب است مي‏شود و باعث مي‏شود که آمار جرم و جنايت بالا برود که جامعه را دچار اختلال در نظم عمومي مي‏کند و موجب مي‏شود که نوجوانها از ادامه‏ي کار منصرف شوند. پس از اين ديدگاه مي‏توانيم بگوييم که جامعه رو به فساد مي‏رود.</span></p>
<br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 12pt;">اگر راستش بخواهيد کشورمان از جنبه‏ي علمي و پژوهشي صعود زيادي داشته‏ است و توانسته در اين زمينه به عملکردهاي خوبي برسد که باور نکردني است و اين به خاطر وجود نخبگاني است که با زحمت و دل و جان، و از همه مهمتر ياري خداوند توانسته‏اند خدمات ارزنده‏اي به ايران و پيشرفت علم اين مرز و بوم کنند. همين که ايران توانسته در طي سي‏سال به اين پيشرفت علمي برسد پس مي‏تواند در آينده‏اي نزديک به پيشرفت‏هاي بسيار ديگري برسد. همان طور که گفتم اگر حکومت بتواند زمينه‏ي خوبي براي کار جوانان و نخبگان ما ايجاد کند در آينده ديگر مشکلي نخواهيم داشت و در زمينه‏ي علمي به نظر من در آينده ايران مي‏تواند جزء کشورهايي باشد که نام آن به عنوان کشورهاي اوّل در رسانه‏ها خوانده شود اما اين موفقيت‏هايي که گفتم بستگي به اين دارد که آيا در کشور به نخبگان و جوانان تيز هوش مانند کشورهاي ديگر اهميت مي‏دهند يا نه؟ چون اگر اين کار را نکند انگيزه‏ي آنان هم براي کار وکوشش از بين مي‏رود. انگيزه‏ي اين جوانان آن است که بعد درس خواندن بتوانند يک زندگي خوب داشته باشند و بتوانند به کشور خود خدمت کنند.</span></p>
<br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 12pt;">اما سقوط اين کشور بستگي به جنبه‏هاي مختلفي دارد که مهمترين آن عملکردهاي مختلف ما در اين زمان است. ما اگر بتوانيم الان عملکردهاي خوبي داشته باشيم مي‏توانيم آينده‏ي خوبي هم داشته باشيم. اما من معتقدم که ما اگر به همين روال امروزه پيش برويم خوب نيست چون الان نظام ما مخلفان بسياري دارد که خود من در نزديکانم آنها و طرز فکر آنها را ديدم. خوب نيست که اگر ما و نظام اين مخالفان را به حال خود رها کنيم چون ممکن است همين افراد براي نظام مشکل ايجاد کنند که مي‏تواند حتي آن را منحل کند. نظام براي اين افراد بايد جواب قانع کننده‏اي داشته باشد و بتواند آنها را در مسير اهداف خود قرار دهد. اگر نظام ما اين کار را نکند در آينده به نظر من ديگر نظامي نخواهيم داشت. و کشور در آشوب فرو مي‏رود. </span></p></div>سجاد سزاوارtag:nush.ParsiBlog.com/Posts/15/%d8%a7%d9%87%d9%85%d9%8a%d9%91%d8%aa+%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%86+%d8%af%d8%b1+%d8%a7%d9%87%d8%af%d8%a7%d9%81+%d8%ac%d9%85%d9%87%d9%88%d8%b1%d9%8a+%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%8a/Fri, 14 Jan 2011 13:47:00 GMTاهميّت جوان در اهداف جمهوري اسلامي<div dir='rtl'><p style="text-align: justify; margin: 0cm 0cm 10pt;" dir="rtl"><span style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><span style="font-size: small;">جواني مقطعي از عمر يک انسان است که ديگر کاملا" به بلوغ فکري رسيده و رفتارهاي بچّه‏گانه را کنار گذاشته است. جوان هميشه دوست دارد در جامعه باشد و خود را در جريان‏هاي آن شريک کند. زماني که جوان وارد اجتماع مي‏شود هنوز هيچگونه تجربه‏اي نداشته، پس بسيار انعطاف‏پذير است. بنابراين خيلي زود تحت تأثير رفتارهاي اجتماع قرار مي‏گيرد، چه خوب باشد چه بد.</span></span></p>
<br><p style="text-align: justify; margin: 0cm 0cm 10pt;" dir="rtl"><span style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><span style="font-size: small;">همان طور که در سطرهاي قبلي اشاره کردم جوان، زود تحت تأثير رفتارهاي خوب و بد جامعه قرار مي‏گيرد و اينگونه رفتارها مي‏توانند روي جوانها تاثيراتي بگذارند که جبران ناپذير باشد. بنابراين بايد کسي باشد که جلوي رفتارها و هنجارهايي را که براي جامعه چندان مفيد نيست بگيرد. نمي‏دانم بگويم متاسفانه يا خوشبختانه که ما هر دوي اين مسائل را داريم، هم هنجارها و رفتارهاي بد و غير مفيد را داريم، هم از طرفي اشخاصي هستند که مي‏توانند جلوي اين‏ها را بگيرند ولي<span style="color: red;"> </span>اين کار را انجام نمي‏دهند. اگر يک حکومت بخواهد به اهداف خود به خوبي دست پيدا کند بايد اوّل به مسائلي نگاه کند که مانع رسيدن به اين اهداف مي‏باشد. از جمله‏ي اين موانع، مي‏تواند جواني باشد که تحت تاثير سخنان و رفتار دشمنان قرار مي‏گيرد و دست نشاندگان داخلي همين دشمنان اين مسئله را تشديد مي‏کنند و جوانان را بر عليه حکومت تحريک مي‏کنند. مثال بسيار واضح و روشن آن فتنه‏ي سال هشتاد و هشت بود که اتفاق افتاد. اگر دقت کرده باشيد مي‏توانيد بفهميد که در اکثر فعاليت‏ها و تظاهرات‏ها، جوانان بيشتر<span style="color: red;"> </span>جمعيت را تشکيل مي‏دادند. آيا شما فکر مي‏کنيد که اين جوانان همه چيز را خودشان فهميدند و به ميدان آمدند؟ اما اين طور نيست بلکه اين دشمنان بودند که با تحريک آن‏ها و بعضي از آقايان داراي پست و مقام و به ادعاي خودشان کاردان که در اين فتنه بسيار نقش مهمّي داشتند، توانستند آنها را به جاي خود به جنگ با ولايت فقيه و رهبر و جامعه<span style="color: red;"> </span>بفرستند. </span></span></p>
<br><p><span style=" font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 11pt;" dir="rtl">پس مي‏توانيم نتيجه بگيريم که اگر ما بخواهيم جلوي دشمنان را بگيريم و از فعاليت آنان جلوگيري کنيم مي‏توانيم جوان‏ها را راهنمايي کنيم تا دوباره فريب اين فتنه‏گران را نخورند. لازم به ذکر است که خانواده‏ها هم نقش بسزايي در اين مورد دارند. </span></p></div>سجاد سزاوار